ابوالفضل چنگیزی

وب‌نوشته‌ها

زیادی

بدون دیدگاه

به بهانۀ پنل فیلمی که دیروز برگزار می‌شد، نشستم و فیلم “Don’t Look Up” رو دیدم. فیلم خیلی خوبی بود و از نظر من در انتقال پیامی که مدنظر داشت موفق بود. در حین دیدن فیلم، یاد یکی از شعرهای شیمبورسکا افتادم. نمی‌تونم بگم این شعر به مضمون فیلم خیلی مرتبطه، ولی اونقدر مرتبط بود که حین دیدن فیلم به ذهنم برسه. با این حال، ترجیح دادم شعر رو توی اون جلسه نخونم و در عوض اینجا به اشتراک بذارم.

زیادی

ستاره‌یِ جدیدی را کشف کرده‌اند 
و این بدین معنا نیست که دُور و برِ ما روشن‌تر شده
.و چیزی اضافه شده که تا به حال نبوده باشد

ستاره بزرگ است و دور از ما 
آن‌قدر دور که کوچک 
حتا کوچک‌تر از دیگر ستاره‌هایی‌ست که  
کوچک‌تر از آنند 
دیگر اینجا حیرت چیزِ عجیبی نمی‌بود 
.اگر برایِ آن وقت داشتیم

قدمتِ ستاره، جِرم ستاره، موقعیتِ ستاره 
همه‌یِ اینها شاید کافی باشد 
برایِ یک تزِ دکترا 
و یک گیلاسِ ناقابلِ شراب 
:در محافلِ موثقِ نزدیک به آسمان
ستاره‌شناس  زنش  قوم و خویشان و دوستانش-
جوِّ خودمانی، لباس‌ها دلبخواهی 
صحبت‌هایِ محلی غالب بر دیگر صحبت‌ها 
.و جویده می‌شود بادام زمینی

ستاره چیزِ فوق‌العاده‌ای است 
اما این هنوز دلیل نمی‌شود 
که به سلامتیِ زنانمان ننوشیم 
.که بی‌شک نزدیک‌ترند

.ستاره‌ای بی‌پیامد
بدونِ تأثیر بر آب و هوا، مُد، نتیجه‌یِ مسابقاتِ ورزشی
.تغییرات در دولت، میزانِ درآمد و بحرانِ ارزش‌ها

.بدونِ تأثیر بر تبلیغات و صنایع سنگین
.بدونِ انعکاس بر لاک الکلِ میزِ مذاکرات
.زاید، برایِ روزهایِ باقیمانده‌یِ زندگی

اینجا برایِ چه بپرسیم 
آدم زیرِ چند ستاره متولد می‌شود؟ 
و زیرِ چند ستاره می‌میرد، پس از لحظه‌ای کوتاه؟ 

.ستاره‌ای نوظهور
دستِ کم نشانم بده کجاست-
بینِ لبه‌یِ این ابرِ پاره‌پاره‌یِ خاکستری-
و آن شاخه‌یِ کوچکِ اقاقیایِ خمیده به چپ
.آهان- پاسخ می‌دهم-

ترجمۀ انگلیسی:

Surplus

A new star has been discovered,
which doesn't mean that things have gotten brighter
or that something we've been missing has appeared.

The star is large and distant,
so distant that it's small,
even smaller than others
much smaller than it.
Small wonder, then, if we were struck with wonder;
as we would be if only we had the time.

The star's age, mass, location —
all this perhaps will do
for one doctoral dissertation
and a wine-and-cheese reception
in circles close to the sky:
the astronomer, his wife, friends, and relations,
casual, congenial, come as you are
mostly chat on earthbound topics,
surrounded by cozy earthtones.

The star's superb,
but that's no reason
why we can't drink to the ladies
who are incalculably closer.

The star's inconsequential.
It has no impact on the weather, fashion, final score,
government shake-ups, moral crises, take-home pay.

No effect on propaganda or on heavy industry.
It's not reflected in a conference table's shine.
It's supernumerary in the light of life's numbered days.

What's the use of asking
under how many stars man is born
and under how many in a moment he will die.

A new one.
"At least show me where it is."
"Between that gray cloud's jagged edge
and the acacia twig over there on the left."
"I see," I say.

پی‌نوشت: شعرِ بالا رو از کتاب “آدم‌های روی پل” که شاملِ گزیده اشعار شیمبورسکاست انتخاب کردم. این کتاب توسط مارک اسموژنسکی، شهرام شیدایی و چوکا چکاد از لهستانی به فارسی برگردانده شده. این ترجمه از این نظر ترجمۀ خیلی خوبیه که مارک اسموژنسکی نه تنها فوق‌لیسانس ادبیات و زبان لهستانی، که دکتری زبان و ادب فارسی نیز داره و شهرام شیدایی و چوکا چکاد (که خودشون شاعرند) ایشون رو در ترجمه همراهی کردند [از پیشگفتار کتاب]. ترجمۀ انگلیسی هم از کتابِ “Nothing Twice: Selected Poems” شیمبورسکاست.



برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *