ابوالفضل چنگیزی

وب‌نوشته‌ها

ترسیدن و معمولی شدن

بدون دیدگاه

پیش نوشت: این متن انسجام نداره. بیشتر برای خالی کردن ذهنم نوشته شده. احتمالاً خوندنش برای شما فایده‌ای نداشته باشه.

اخیراً نمی‌تونم متمرکز شم. بخشی از این ماجرا ناشی از یک تصمیم از سرِ ترسه. مثل خیلی از تصمیم‌های دیگه‌ای که گرفتم. ورست کیس فکر کردم. با این که معتقد نیستم همیشه بدترین حالت‌ها رو در نظر گرفتن کار بدی باشه ولی معتقدم باید به ندرت صورت پذیره و در شرایط خیلی خیلی ضروری. اصلاً یکی از شاخصه‌های معمولی بودن، “ترسیدنِ همیشگی” از رخ‌دادنِ اتفاقات خارج از کنترل و آماده‌کردن همه جورۀ خودمون برای مقابله با اون‌هاست. ترسیدن جلوی انتحاری عمل کردن ما رو می‌گیره.

ترسیدن باعث می‌شه هروقت از کامفورت‌زون‌مون اومدیم بیرون و در رو بستیم، کلید رو هم برداریم که بتونیم بعداً دوباره برگردیم (برخلاف آدم‌های متمایز که در رو می بندن و کلید رو هم همونجا پشت در جا می‌ذارن).

ترسیدن باعث می‌شه هیچ وقت جاهای ناشناخته رو کشف نکنیم.

ترسیدن باعث می‌شه پل های پشت سرمون رو خراب نکنیم و همیشه یه راهی برای برگشت بذاریم و نهایتاً به هیچ جایی نرسیم.

ترسیدن باعث می‌شه تا آخرین لحظه موازی کلی چیز رو جلو ببریم و خیلی خیلی غیربهینه از منابع در دسترس استفاده کنیم.

ترسیدن باعث می‌شه تو کلی گروه ناخواسته عضویت داشته باشیم مبدا اینکه فایدۀ اندک احتمالی رو از دست بدیم.

همۀ این ترسیدن‌ها باعث می‌شه معمولی‌تر از معمولی بشیم. هیچی نشیم. به هیچ جا نرسیم. دائماً بین خواسته‌های خودمون و انتظار دیگران سوئیچ کنیم.

Fear is just an illusion!

Fear is just an illusion [Gurbaksh Chahal].

من فکر می‌کنم باید پل‌های پشت سرمون رو خراب کنیم. به خودمون در هر شرایطی اعتماد داشته باشیم. نباید فکر کنیم که برای فلان کار باید چه توضیحی برای بقیه داشته باشیم. نباید خودمون رو مقایسه کنیم. نباید با این کار به خودمون توهین کنیم.

نباید محاسبه‌گر باشیم یعنی وقتی یه اتفاقی افتاد که تقریباً مطمئنیم از دست ما خارج بوده نباید بشینیم حساب کنیم که اگه چی رو عوض می‌کردیم می‌تونستیم نتیجه رو تغییر بدیم وقتی دیگه همه چیز اتفاق افتاده یا از طرف دیگه، نباید بترسیم اگه تا اینجا اومدیم دلیل منطقی‌ای میشه که ادامه‌اش رو هم بریم. نباید بترسیم از شروع کردن کارهایی که ارتباطی با کارهای تاکنون انجام شده ندارند.

وقتی تصمیم‌هامون برگشت ناپذیرند، نباید به برگشتشون فکر کنیم. نباید خودمون رو تو اون یکی تصمیم تصور کنیم.

و از اجتناب کردن برای مواجهه نشدن با ترس‌ها به شدت بپرهیزیم!

 



برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *